نام فیلم: داستان عامه پسند (پالپ فیکشن)
کارگردان: کوئنتین تارانتینو
نویسنده: کوئنتین تارانتینو
بازیگران: جان تراولتا ، ساموئل ال. جکسون ، اوما تورمن ، بروس ویلیس
کشور: آمریکا
سال تولید: 1994
درجه بندی: 
ژانر: جنایی ، مهیج
افتخارات: برنده 1 جایزه اسکار و نخل طلایی کن
امتیاز: 9/10
رتبه 5 در میان 250 فیلم برتر جهان
بیشتر درباره فیلم: 
Tagline: Just because you are a character doesn't mean you have character
تگ لاین:«تنها اینکه شما یک شخصیت هستید، به این معنا نیست که شما دارای شخصیت هستید»
درباره ی فیلم:
توجه: نکته ای که لازم دیدم پیش از هر چیز در رابطه با این فیلم به آن اشاره کنم موضوع درجه بندی سنی فیلم هست. درجه بندی فیلم در عین ناباوری روی R قرار گرفته شده که یعنی افراد زیر 17 سال تنها می توانند همراه خانواده این فیلم را تماشا کنند. اما بهتر بود فیلم را روی درجه بندی Nc-17 قرار میگرفت. نه به این دلیل که این فیلم زیر شاخه ای از فیلم های روسپی و مستهجن هالیوود هست. بلکه به دلیل صحنه های خشن و دیالوگ های زشت (بالای 18 سال) که ممکن است آسیب های مخربِ روحی و روانی (و البته رفتاری) روی کودکان و نوجوانان بگذارد.
بهتر دیدم داستان فیلم را با نگاهی به «نامِ فیلم» توضیح دهم. شاید از خود بپرسید که این نام چه معنایی می تواند برای یک فیلم در ژانر جنایی داشته باشد؟ در این باره میتوانم به سخنی از راجر ایبرت فقید، که در نقد منصفانه اش نسبت به فیلم نوشته بود، اشاره کنم: «فیلم تارانتینو مانند گشت و گذاری است در میان عکس های قدیمی و رنگ و رو رفته ای که معمولا هر کسی در آلبوم خاطراتش دارد. یکبار تارانتینو مجله های "عامه پسند" قدیمی را تفریحاتی ارزان و یکبار مصرف توصیف کرده بود که شما آنها را به صورت لوله کرده در داخل جیب خود نگه می دارید، یا از آنها برای خواراندن خود و یا کشتن مگس استفاده می کنید، اما هر بار که بازشان می کنید به سختی میتوانید جلوی خود را برای خواندن مطالب آن (که انگار هیچ گاه پایان ندارند) بگیرید!» بله، نگاه هوشمندانه و دقیق به فیلم های کلاسیک قدیمی و اضافه کردن چاشنی طنز و خشونت به این نوع فیلم ها باعث شده است تا تارانتینو یکی از شاهکار های دنیای سینما را رقم بزند و او را از عنوان بدترین کارگردان تاریخ سینما به بهترینِ آنها تبدیل کند!
پالپ فیکشن (داستان های عامه پسند) بی شک یکی از فیلم هایی است که با آمدنش جریان جدیدی را وارد سینمای جهان کرد و تاثیری عمیق بر روی افکار عمومی مردم (به خصوص مردم آمریکا) گذاشت. فیلمی که اگر روزی آن را ببینید به شدت تحت تاثیر همه ی فعلیات فیلم قرار خواهید گرفت و از دیدن چند باره ی فیلم خسته نخواهید شد. دیالوگ های معمولی که در فیلم رد و بدل می شوند آنقدر قوی بکار گرفته شده اند که میتواند شما را مدت ها در فکر فرو برد ( البته این می تواند ناشی از شخصیت پردازی بسیار قوی فیلم باشد). جذابیت بیشتر فیلم برایم در جاهایی است که شخصیت های اصلی فیلم سعی میکنند در هر شرایطی خونسردی خود را حفظ کنند و البته با همین خونسردی درباره موضوعاتی، گاه ابلهانه، بحث میکنند که بر خلاف معمول همیشه حوصله ی آدم را سر نمی برند!
روایت غیر خطی فیلم کمک کرده است تا بیننده سعی در جوش دادن صحنه های فیلم داشته باشد و وی را مشتاق در دانستن پایان یک داستان جنایی و طنز آلود کند. این شاید مهم ترین فاکتور برای جذابیت فیلم باشد و نظرم این است که اگر فیلمنامه فیلم بر اساس داستانی خطی نوشته می شد حالا دیگر این فیلم جایی در کنار فیلم های برتر تاریخ نداشت.
افتخارات فیلم:
برنده نخل طلایی جشنواره فیلم کن
جایزه آکادمی:
برنده جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اورجینال
نامزد جایزه اسکار بهترین تصویر فیلم (بازنده به فارست گامپ)
نامزد جایزه اسکار بهترین کارگردان (بازنده به فارست گامپ)
نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای جان تراولتا (بازنده به تام هنکس در فیلم فارست گامپ)
نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای اوما تورمن (بازنده به دایان ویست در فیلم گلوله ها بر فراز برادوی)
نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای ساموئل ال جکسون (بازنده به مارتین لاندو در فیلم اد وود)
نامزد جایزه اسکار بهترین تدوین (بازنده به فیلم فارست گامپ)
جایزه گلدن گلوب:
برنده جایزه گلدن گلوب بهترین فیلمنامه
نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین تصویر فیلم درام
نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد برای جان تراولتا
نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای ساموئل ال جکسون
نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای اوما تورمن
جایزه بفتا:
برنده جایزه بفتا بهترین بازیگر نقش مکمل مرد
برنده جایزه بفتا بهترین فیلمنامه اورجینال
نامزد جایزه بفتا بهترین فیلم
نامزد جایزه بفتا بهترین کارگردان
نامزد جایزه بفتا بهترین بازیگر زن در نقش برجسته
نامزد جایزه بفتا بهترین بازیگر مرد در نقش برجسته
نامزد جایزه بفتا بهترین فیلمبرداری
نامزد جایزه بفتا بهترین تدوین
نامزد جایزه بفتا بهترین صدابرداری
نقدهای فیلم:
1. نقد فیلم داستان عامه پسند (راجر ایبرت)
2. گاهی به ویژگی های سینمایی فیلم قصه های عامه پسند (پالپ فیکشن)
3. نقد و بررسی فیلم داستان عامه پسند ساخته کوئنتین تارانتینو (تقی ربانی)
4. نگاهی به شیوه ی روایت در فیلمنامه داستانهای عامه پسند: تارانتینو در مقام یک استاد
5. قصه های عامیانه : پست مدرن خودبازتابنده
6. نگاهی به فیلم پالپ فیکشن / چرا پالپ فیکن را انتخاب کردم؟
7. نقدی بر فیلم داستان عامه پسند / آوانگارد ترین فیلم سینما معاصر آمریکا
8. نگاهی کوتاه به فیلم پالپ فیکشن
9. بررسی فیلم پالپ فیکشن / یک داستان درهم برهم
10. نوستالجی نوشتِ پالپ / گوهر انسانی یا زرق و برق انسانی؟ (نقد برتر)
سکانس ماندگار فیلم:
جولز: مارسلوس والاس چه شکلیه؟
بریت: چی؟
جولز: اهل کدوم کشوری؟
بریت: چی؟
جولز: کشورِ "چی"؟! زبون اونجا انگلیسیه؟
بریت: چی؟
جولز: لعنتی، انگلیسی بلدی؟
بریت: بله
جولز: پس می فهمی من چی دارم میگم؟!
بریت: بله
جولز: شکل ظاهری مارسلوس والاس رو توصیف کن.
بریت: چی؟
جولز: جرأت داری بازم بگو "چی"، یه بار دیگه بگو حرومزاده!
بریت: سیاهپوسته
جولز: ادامه بده!
بریت: کچله!
جولز: شبیه آدم های "...." هم هست؟
بریت: چی؟
(صدای شلیک گلوله به بدن بریت!)
جولز: شباهتی به "....." داره؟
بریت: نه!
جولز: پس چرا سعی کردی بکشیش؟
بریت: من؟
جولز: آره تو بریت، تو. تو سعی کردی بکشیش.
بریت: نه، نه.
جولز: ولی مارسلوس والاس ترجیح میده نمیره!... کتاب مقدس میخونی؟
بریت: بله!
جولز: یه آیه توی کتاب مقدس هست که من از برم و با موقعیت الان هم جور در میاد؛ حزقیال نبی، آیه 25:17 ... مسیر انسان درستکار را بی عدالتی، ستم و ظلم انسان های اهریمنی فرا گرفته است. خوشا به حال آنکه در راه خیر قدم بر می‌دارد و ضعفا را در تاریکی چون چوپان راهنمایی می کند و آنها را از تاریکی عبور می‌دهد چرا که او حامی برادرانش است و هدایت گر گمراهان و یار کودکان گمشده. پس من هر کسی را که بر نابودی برادرم کمر بسته‌اند نابود می کنم و این ارداه خداوند است آنگاه که انتقامم را بر تو نازل میکنم.
دیالوگ های ماندگار:
توجه: به دلیل زشت و رکیک بودن دیالوگ ها، برخی از آنها با تغییراتی جزئی نوشته شده اند.
میا: وقتی یکی یه نفر آدم ویژه رو پیدا میکنه، خفه میشه و از سکوتِ خوشایند لذت میبره.
جولز: ما باید الان مرده بودیم
وینسنت: آره، شانس آوردیم
جولز: نه، نه، نه! شانس نبود
وینسنت: شاید
جولز: به این میگن مداخله آسمانی. میدونی یعنی چی؟
وینسنت: فکر کنم. یعنی خدا اومد اینجا و جلوی گلوله ها رو گرفت؟
جولز: کاملا درسته. خدا جلوی گلوله های لعنتی رو گرفت
وینسنت: بهتره بریم، جولز! (با کنایه)
جولز: اینطوری به "....." نگیر! این یه معجزه بود
وینسنت: از این چیزا پیش میاد.
جولز: نه! این پیشامد نبود.
وینسنت: حالا میخوای این درس مذهبی رو توی ماشین ادامه بدی؟ یا توی زندان؟!
جولز: در واقع ما باید مرده بودیم! باید بگی که این یک معجزه بود!
وینسنت: خیلی خوب! این یک معجزه بود. میای بریم؟!
وینسنت: شنیدی که هر کس اقرار کنه که اشتباه کرده، بلافاصله بخشیده میشه؟
جولز: خفه شو بابا! اون حروم زاده ای که اینو گفته، مجبور نبوده بخاطر تو تکه های مغز و جمجمه جمع کنه!
وینسنت: یه کم Bacon (نوعی گوشت خوک) میخوای؟
جولز: من گوشت خوک نمیخورم.
وینسنت: مگه جهودی (یهودی ای)؟
جولز: جهود نیستم. فقط از خوک بدم میاد.
وینسنت: چزا؟
جولز: نجسه. من حیوون نجس نمیخورم.
وینسنت: ولی گوشت خوک خیلی خوشمزه ست.
جولز: موش هم خیلی خوشمزه باشه، من هیچوقت حاضر نیستم بخورم! خوک تو کثافت زندگی میکنه. من حیوونی که مدفوع خودشو بخوره، نمی خورم.
وینسنت: خب، سگ هم مدفوع خودشو میخوره!
جولز: من سگ هم نمیخورم.
وینسنت: مگه از دید تو سگ هم نجسه؟!!!
جولز: نجس که نیست!!! ولی مطمئنا کثیفه. اما سگ شخصیت داره!
وینسنت: پس اگه یه خوک هم با شخصیت باشه، نجاستش از بین میره دیگه؟! هان؟
جولز: در این صورت، خوک باید ملیح هم باشه! خیلی ملیح تر از آرنولد تو فیلم Green Acres!
وینسنت (باخنده): خیلی باحال بود. بلاخره اون اخماتو باز کردی.
جولز: داشتم فکر میکردم.
وینسنت: به چی؟
جولز: به اون معجزه ای که شاهدش بودیم.
وینسنت: معجزه ای که تو شاهدش بودی! من شاهد یه پیشامد عجیب بودم.
جولز: معجزه چیه وینسنت؟
وینسنت: کار خدا.
جولز: کار خدا چیه؟
وینسنت: یعنی خدا غیر ممکن رو ممکن کنه. ولی، اتفاق امروز تو این مایه ها نبود.
جولز: هی وینسنت داری اشتباه قضاوت میکنی. خدا میتونست کوکاکولا رو پپسی کنه؛ کلید ماشین منو پیدا کنه. قضاوت ها رو با هم قاطی نکن. چیزی که ما دیدیم اهمیت چندانی نداشت. مهم اینه که من دستای خدا رو حس کردم. توی این جریان خدا حضور داشت.
وینسنت: ولی چرا؟
جولز: خودم هم نمیدونم چرا. ولی میدونم شب خوابم نمیبره!
وینسنت: موضوع جدیه؟ جدا میخوای خودتو بکشی کنار؟
جولز: مسلما.
وینسنت: اوه لعنتی. بعدش میخوای چیکار کنی؟
جولز: داشتم به این فکر میکردم. اول باید این کیف رو تحویل بدم به مارسلوس. بعدش میخوام دور کره زمین راه برم!
وینسنت: منظورت چیه راه برم؟
جولز: مثل Caine توی Kung Fu؛ از اینجا برم به اونجا و با مردم آشنا بشم.
وینسنت: جند وقت میخوای این کار رو بکنی؟
جولز: تا وقتی که خدا برام یه جایی پیدا کنه.
وینسنت: اگه پیدا نکرد چی؟
جولز: مجبور میشم تا ابد راه برم!
وینسنت: پس تصمیم داری یه ولگرد بشی؟؟
جولز: من همین "جولز"ی که هستم، میمونم.
وینسنت: نه جولز، تو تصمیم داری یه ولگرد بشی. مثل اونایی که تو خیابون گدایی میکنن و تو آشغال ها میخورن و میخوابن. به اینجور حرومزاده ها میگن: ولگرد! و وقتی که کار و مسکن مداشته باشی، همینجوری میشی: یه ولگرد لعنتی!
جولز: ببین رفیق، فرق دیدگاه من و تو همینجاست.
وینسنت: ببین، قبول دارم اتفاق امروز عجیب بود، ولی تبدیل آب به شراب بیشتتــــ...
جولز: معجزه میتونه به هر شکلی باشه!
وینسنت: اینجوری با من حرف نزن،جولز: اگه جوابای من می ترسونتت نباید چیز های ترسناک بپرسی.
وینسنت: باید برم دستشویی!... ولی قبل از رفتن چیزی بپرسم... وسط شیرینی خوردن اون تصمیمو گرفتی؟
جولز: آره! داشتم شیرینی و قهوه میخوردم و اتفاق امروز رو مرور میکردم که یه دفعه چیزی رو داشتم که الکلی ها بهش میگن: «یک آن دیدِ روشن»!
وینسنت (با عصبانیت): لعنتی! بخث ادامه داره.
جولز: انجیل میخونی رینگو؟
رینگو: نه همیشه.
جولز:خب من یه قسمتیشو حفظم که بدرد این وضعیت میخوره.
- مسیر انسان درستکار را بی عدالتی، ستم و ظلم انسان های اهریمنی فرا گرفته است. خوشا به حال آنکه در راه خیر قدم بر می‌دارد و ضعفا را در تاریکی چون چوپان راهنمایی می کند و آنها را از تاریکی عبور می‌دهد چرا که او حامی برادرانش است و هدایت گر گمراهان و یار کودکان گمشده. پس من هر کسی را که بر نابودی برادرم کمر بسته‌اند نابود می کنم و این ارداه خداوند است آنگاه که انتقامم را بر تو نازل میکنم.
سالهاست که من دارم این آیه رو میخونم و بعدش آدم می‌کشم. هیچ وقت به معنی اش فکر نکردم. تا اینکه امروز چیزی رو دیدم که منو دوباره به فکر انداخت. دارم این آیه رو تعبیر میکنم. معنیش میتونه این باشه. من مرد درستکارم و تو هم انسان شروری و این اسلحه ۹ سانتی متری هم همون چوپانه که در تاریکی‌ها هوای منو داره. یا میشه این طوری تعبیر کرد. من چوپانم و تو مرد درستکار و این دنیاست که شروره. من واقعا می‌خواستم حقیقت این باشه. ولی حقیقت این نیست. حقیقت میگه که من مرد شرورم و تو هم مظهر ضعیفان. ولی من دارم سعی میکنم رینگو...واقعا به سختی سعی میکنم که چوپان باشم.
موسیقی متن فیلم:
آهنگساز: دیک دیل | Dick Dale
انتشار: 1962
افتخارات: ---
دریافت تک آهنگ اصلی فیلم (حجم: 2 MB )
دریافت آلبوم موسیقی متن فیلم (غیرفعال)
دانلود فیلم:
فرمت: mkv
حجم: 1300 مگابایت
کیفیت: 720p Bluray
راهنمای دانلود:
1. رمز اولیه برای دانلود فایل از اکسپرس لیچ 123 میباشد.
2. رمز فایل فشرده شده پس دانلود : www.caffefilm.com
3. در صورتی که پس از دانلود فیلم اجرا نشد (یا از حالت فشرده خارج نشد) فایل را Repair کنید (ALT+R).
پوسترهای فیلم:
برای دیدن پوستر های ابتکاری فیلم اینجا کلیک کنید
تصاویری از پشت صحنه ی فیلم:
برای دیدن تصاویری از پشت صحنه ی فیلم فیلم اینجا کلیک کنید
میتوس
